کشورپاکستان وپیدایش تشیع درآن


 

نويسنده: سیدمیثم سعادتی نژاد




 

مقدمه
 

یکی از ضروری ترین نکات لازم برای ایجاد انسجام میان شیعیان جهان و نیز ترویج مذهب اهل البیت شناخت وضعیت شیعه در جهان معاصر اسلامی است. باتوجه به اینکه آمار شیعیان در نقاط مختلف دنیا به دلایل متعددی دقیقا مشخص نیست،رسیدن به هدف مذکور تلاش وکوشش مضاعفی را از سوی مراکز علمی واجرایی شیعی می طلبد. از آن جا که نقطه ی ثقل جغرافیایی شیعیان ،مناطقی است که بر روابط قدرت در سطح جهان تأثیر گذار است ،- مثلاً کرانه های خلیج فارس که 70% ذخایر نفت جهان را داراست – مراکز وابسته به استکبار نیز در سوی مخالف به منظور جلوگیری از پیشرفت مذهب تشیع دست به تحقیقات فراوانی زده اند که از جمله ی آن ها کتاب ژئو پولیتیک شیعه از دکتر فرانسواتوال می باشد که در این کتاب مؤلف جوامع شیعی را به سه دسته تقسیم کرده است :ابتدا آن ها که تأثیر جهانی ندارند ،هم چون شیعیان اسماعیلی ، سپس آن ها که تأثیرات محدود دارند ،هم چون شیعیان عراق و پاکستان و در نهایت آن ها که تأثیرات جهانی وسیعی دارند ،هم چون شیعیان ایران ،خلیج فارس و لبنان .نکته ی جالب توجه این است که نویسنده در صفحه ی 143 کتاب خود می گوید:«انفجار تشیع تنها به مواضع ژئوپولیتیکش در خاور میانه باز نمی گردد ،بلکه در محتوا و پیام سیاسی آن نهفته است.»دراین تحقیق سعی شده است به صورت مختصر ومفید کشور پاکستان،موقعیت جغرافیایی آن،چگونگی پیدایش، کشمکش های سیاسی،پیدایش شیعه وفعالیتهای سیاسی شیعیان درپاکستان و بررسی شود.
پاکستان یکی از جدید ترین و از بعضی جهات عجیب ترین کشورهای دنیاست.این کشور نخستین بار در سال 1947 از قسمت هایی از شبه قاره ی هند تشکیل یافت. پاکستان به دو پاره تقسیم شده است که بیش از 1600 کیلومتر از یکدیگر فاصله دارند.پاره ی غربی در دو طرف رودخانه ی سند قرار گرفته است و کم وبیش به مستطیل می ماند که پهلوهای درازتر آن با شیب های ناهنجار و نامتناسب از جنوب غرب به شمال شرق کشیده شده است. مساحت این سرزمین بیشر از 806000کیلومتر است.پاره ی شرقی تکه سرزمینی کوچک و فشرده است که از ایالت قدیمی بنگال و قطعه ی کوچکی از آسام که به آن ضمیمه شده است تشکیل یافته است.این پاره از پاکستان قدیمی بسیار کوچک تر است و فقط 141700کیلومتر مربع وسعت دارد.ولی جمعیت آن بیشتر است.پاکستان شرقی 51 میلیون و پاکستان غربی 43 میلیون جمعیت دارد.نه تنها در اندازه و موقعیت جغرافیایی با هم فرق دارند بلکه مردم،زبان،شیوه ی زندگی،لباس و فرهنگ آنان متفاوت است.آب وهوای یک قسمت با قسمت دیگر کاملاً تفاوت دارد و هم چنین دهات،حیوانات،درختان وگل های آن.نام پاکستان یعنی "سرزمین پاک " و از دو کلمه ی فارسی مشتق شده است. این نام را نخستین بار در سال 1931 در کنفرانس میزگرد لندن که برای تعیین سرنوشت شبه قاره ی هند تشکیل شده بود،پیشنهاد کردند.در سال 1947 کشوری به نام پاکستان به وجود آمد تا به عقیده ای که میلیون ها نفر از مردم هند قدیم سخت بدان پایبند بودند جامه ی عمل بپوشاند. این عقیده این بود که میهنی باشد تا مردم مسلمان شبه قاره در آن زندگی کنند و با ایمنی خاطر از کیش،فرهنگ و شیوه ی زندگی خودشان نگهداری کنند. ایمان داشتند که اگر این میهن نباشد ،هرچه را که گرامی می دارند در خطر خواهد بود.بنابراین کشور جدید پاکستان از قسمتی از شبه قاره که مسلمانان در آن ها اکثریت داشتند به وجود آمد.
در قرن نوزدهم میلادی انگلستان نفوذ استعماری خود را به سراسر هندوستان گسترش داده و کمپانی هند شرقی که اجراکننده ی سیاست انگلیس بود و در ابتدا بعنوان یک کمپانی تجارتی ساده ، در کلکته آغاز به کار کرد ،تا سال 1857تقریباً همه ی هندوستان را اداره می کرد و کلیه ی مقاومت های محلی شاهزادگان،مهاراجه ها ،نوابها و مردم را در هم کوبیده بود.این کمپانی دارای ارتشی سامان یافته و بسیار قوی بود که عمدتاً از مردم محل تشکیل می شد.تسلط انگلیس بر هند برای مسلمانان از دست دادن همه چیز بود زیرا آنان با اینکه 5/1جمعیت هندوستان را تشکیل می دادند، برای مدت چند قرن حکومت هند را در دست داشته و از نفوذ فرهنگی فوق العاده ای برخوردار بودند.در صورتی که برای هندوها تسلط انگلیس ،چیزی جز تغییر ارباب نبود و طبیعی است که نابودی ارباب چند قرنه که دل خوشی هم از او نداشتند با استقبال روبرو شد.در این میان هندوانی که در اجتماع، محلی از اعراب نداشته و در دو اثر دولتی بی نفوذ بودند، با آمدن انگلیسی ها راه را برای ارتقاء خود باز می دیدند.دولت انگلیس پس از به دست آوردن قدرت سیاسی به فکر مبارزه ی فرهنگی افتاد و در اولین گام پیشنهاد تغییر زبان فارسی را که تا آن موقع زبان رسمی بود و مکاتبات اداری به آن زبان انجام می شد را داد.در سال 1835در هند اعلام شد که از این پس در دبیرستان ها انگلیسی تدریس شده و زبان فارسی به عنوان زبان رسمی جای خود را به انگلیسی خواهد داد و به دنبال این اعلام ،استعمال زبان فارسی در دواثر دولتی ،تجارت خانه ها و دادگاه ها ممنوع شده و کلیه ی کتب قانئن از عربی به فارسی و فارسی به انگلیسی ترجمه شد.
در سال 1906مسلمانان نیز برای خود حزب "مسلم-لیگ عموم هند را تأسیس کردند.هدف مسلم لیگ چنان چه در اولین جلسه ای که در داکا تشکیل شد ،اعلام گردید،عبارت بود از:
1-بهبود روابط مسلمانان با انگلیسی ها
2-بررسی روابط مسلمانان با جامعه ی هندو
3-دفاع از حقوق مسلمانان
هدف کلی این بود که مسلمانان در برخورد و رویارویی با دو حریف قوی انگلستان به عنوان نیروی استعماری و هندوها به عنوان دشمن دیرینه –از خود دفاع کنند.علامه اقبال و محمد علی جناح ،از اعضای مسلم لیگ بودند.
1- نظریه ی علامه اقبال که در سال 1930در نشست سالانه ی مسلم لیگ مطرح شد:ایالت های شمال غربی هند(پاکستان کنونی 9در یک فدراسیونی با هم متحد شده و هویت جداگانه ای از سایر ایالت های هندوستان داشته باشند.
2- پیشنهاد جوهدری رحمت علی:وی در جزوه ای تحت عنوان«الآن یا هرگز»در سال 1933برای اولین بار کلمه ی پاکستان را به کار برد و پیشنهاد کرد که یک فدراسیون اسلامی از تمام ایالت پنجاب(پ)،افغانستان(ا)،کشمیر(ک)،ایالت سند(س)و بلوچستان(تان)تشکیل شود.
3- برنامه ی اصلاحی علیگره که پیشنهاد شده بود سه کشور مستقل باید در شبه قاره تأسیس شود:یکی شمال غربی (پاکستان فعلی )،دیگری در بنگال (بنگلادش )و بقیه ی هند هم یک کشور را تشکیل دهد که دو کشور اول ،اسلامی و سومی هندو. این پیشنهاد پس از 24 سال با ظهور بنگلادش به مرحله ی اجرا در آمد.
4- برنامه ی پیشنهادی مسلم لیگ در سال 1939 که هند را به فدراسیون کشورهای مسلمان و غیر مسلمان تقسیم می کرد.
5- پیشنهاد دکتر سید احمد لطیف از حیدر آباد : بر طبق این پیشنهاد ،هند فدراسیونی می شد مرکب از مناطق نفوذ فرهنگی که چهار قسمت آن از آن مسلمانان و یازده منطقه ی دیگر به هندوها اختصاص داده می شد.در این پیشنهاد تجزیه مطرح شده است.
6- پیشنهاد نواب سر محمد شاه نواز(رئیس مسلم لیگ در پنجاب ): طبق نظریه ی او هند به پنج کشور مستقل تقسیم می شد.
مسلم لیگ در بیست و هفتمین نشست خود که از 22تا 24 مارس 1940 در شهر لاهور منقعد شد،قطعنامه ای تصویب کرد و در آن خواستار شد که ایالت هایی که اکثریت ساکنان آن ها مسلمانانند باید از هند جدا شده و یک کشور مستقل اسلامی را تشکیل دهد.بر طبق این پیشنهاد مسلمانان سایر ایالات هند که در اقلیت بودند،اجازه داشتند که به این کشور مهاجرت کنند.غیر مسلمانانی که در این کشور هستند،میتوانند هم چنان در آن باقی مانده وبا آنان معامله ای مساوی با یک شهروند مسلمان خواهد شد.این قطعنامه که به قطعنامه ی لاهور معروف شد، تقریباً به شکل قانون تصویب شده ای درآمد.تا مدت 20 سال که پاکستان تشکیل شد مذاکرات زیادی بین جناح و گاندی به وقوع پیوست تا شاید بتوانند با هم کنار آمده و از تجزیه جلوگیری کنند.ولی سرانجام مذاکرات شکست خورده و رهبران کنگره هم مجبور به پذیرش قطعنامه ی لاهور شدند و در چهاردهم اوت 1947با تجزیه ی شبه قاره ی هند دو کشور مستقل هند و پاکستان به وجود آمدند.
مسئله ی کشمیر از مهم ترین مشکلات میان هند وپاکستان بود.کشمیر با مساحت 84471 مایل مربع بزرگترین ایالت هند متحد بود.واقع شدن کشمیر میان تبت و چین و افغانستان و با یک باریکه ای با شوروی سابق و هم چنین واقع شدن مرتفع ترین قله های سلسله جبال قراقوروم،اهمیت استراتژیک فوق العاده ای به این ایالت می دهد.طبق آمار سال 1941 جمعیت کشمیر 4 میلیون بود که از این عده %77مسلمان بودند.هم چنین کشمیر سرچشمه ی رودخانه های اینرس، جناب و جهلم است که شاهرگ حیاتی اقتصاد وابسته به کشاورزی پاکستان را تشکیل می دهند.از نقطه نظر فرهنگی نیز کشمیر یکی از بزرگترین مراکز فرهنگی مسلمانان به حساب می آمد. خلاصه برای مسلم لیگ گذشت از کشمیر به هیچ وجه ممکن نبود.بنابر قطعنامه ی لاهور تصویب شده بود که ایالت هائی که اکثریت آنان مسلمان هستند جزء کشوراسلامی پیشنهاد خواهد شد و کنگره و دولت انگلیس هم این قطعنامه را اگرچه به صورت دو فاکتور به رسمیت شناخته وبا تجزیه ی هند موافقت کرده بودند، ولی دولت هندوستان به بهانه ی اینکه مهاراجه ی هندوی کشمیر این ایالت را که در سال 1846از انگلستان 5/7میلیون روپیه خریداری کرده ،در سال 1947آن را به هند واگذار نموده است،کنترل این ایالت را به دست گرفت. نخست وزیر وقت انگلستان در 20 فوریه 1947 در مجلس عوام اعلام کرد که ما در ژوئن 1948 هندوستان را ترک خواهیم کرد. بلافاصله پس از اعلام استقلال ،مهاجرت آغاز شد.مهاجرینی هم که توانسته بودند خود را به پاکستان برسانند حدود 9 میلیون نفر بودند.ده ها هزار هم با کمال خونسردی در راه قتل عام شدند.دولت جدید پاکستان با مشکلاتی از قبیل اسکان مهاجرین،مسئله ی کشمیر،تقسیم دارائی ها و ذخیره ها بین دو کشور و تقسیم آب رودخانه های مشترک روبرو بود.مسلمانان نمی توانستند از کشمیر دست بردارند ولذا مبارزه ی مسلحانه ی مردمی برای گرفتن کشمیر شروع شد.ارتش هند برای سرکوبی مبارزین و ارتش پاکستان به دفاع از آنان وارد معرکه شدند و در نتیجه در سال 1948 جنگ سختی بین آنان در گرفت.ارتش پاکستان قسمتی از کشمیر را گرفت،ولی سرانجام لیاقت علیخان نخست وزیر پاکستان و نهرو توافق نمودندتا مسئله ی کشمیر را با مذاکره حل کنند.در این هنگام مرگ محمد علی جناح ،مؤسس این کشور ضربه ی بزرگی را به پاکستانی ها وارد کرد.وی در 11سپتامبر 1948از دنیا رفت ولیاقت علی خان مرد شماره ی 2 مسلم لیگ حکومت را در دست گرفت.
پاکستان تحت رهبری لیاقت علی خان تا اواسط سال 1951 قراردادهای دوستانه ای با سوریه،اندونزی و ایران امضاء کرده وبنا بود با مصر ،یمن و عربستان سعودی نیز چنین قراردادهایی امضاءنماید.اودر ژوئیه ی 1950 طی یک سخنرانی اعلام کرد که اگر از طرف کشورهای اسلامی پیشنهاد وحرکتی برای اتحاد و دفاع از آزادی باشد،پاکستان از این پیشنهاد با آغوش باز استقبال کرده و به سایر مسلمانان می پیوندد.او اعلام داشت مسلمانان نیز می توانندمانند غرب و شرق برای خود بلوکی تشکیل دهند و به جهانیان اعلام کنند که دارای ایدئولوژی مشخص و راه زندگی مخصوص به خود هستند.گرچه امروز این سخنان تازگی ندارد ولی در سال های 1949،50،51 که جهان اسلام در خواب عمیقی فرو رفته بود و همه وابسته به شرق یا غرب بودند این سخنان می توانست تحرک زا باشد و پیامی انقلابی را به همراه بیاورد.از این رو دست های مرموز و کثیف خیانت برون آمد و در شانزدهم اکتبر 1951 هنگام سخنرانی لیاقت علی خان در یک جلسه ی عمومی که در رابطه با هماهنگی جهان اسلام قصد سخنرانی داشت،هدف گلوله قرار گرفت.
از اینجا تراژدی پاکستان آغاز شد.مسلم لیگ نقش خود را از دست داد و خیانت به آرمان میلیون ها تن مردم مسلمان شروع شد.
غلام محمد،اسکندر میرزا ،ایوب خان، یحیی خان و ذوالفقار علی بوتو به ترتیب پس از لیاقت علی خان رهبری پاکستان را در اختیار گرفتند.
غلام محمد: قبل از تقسیم هنددر ایالت بهار مدیر کل یک کمپانی بود و از آن روزها به "مزدوری انگلیسی ها" یحیی خان: رئیس ستاد ارتش در زمان ایوب خان بود و در 25 مارس 1965 به دستور وی حکومت نظامی اعلام کرد. وی که می دانست مردم دل خوشی از نظامیان ندارند در دسامبر 1970 انتخابات سراسری و آزاد برگزار نمود که شیخ مجیب الرحمن رئیس حزب «عوامی لیگ»از پاکستان شرقی و ذوالفقار علی بوتو رئیس «حزب مردم»در پاکستان غربی حائز اکثریت آراء شدند و با توجه به این که جمعیت پاکستان در قسمت شرقی بیشتر است،بایستی شیخ مجیب رهبر آینده ی پاکستان می بود،ولی بوتو زیر بار نرفت بر علیه شیخ تظاهرات به راه انداخت و در بیستم دسامبر 71 ارتش ،حکومت را تحویل آقای بوتو داد.
سومین قانون اساسی پاکستان در 1973م/1352ش به تصویب مجلس این کشور رسید و طبق آن نام رسمی پاکستان مجدداً به جمهوری اسلامی پاکستان تغییر یافت.پاکستان به صورت جمهوری فدرال در آمد.رئیس جمهور عمدتاً نقشی تشریفاتی و نخست وزیر به عنوان رئیس قوه ی مجریه صاحب اقتدار واقعی گردید.بوتو مقام ریاست جمهوری را به فضل الهی چودری رئیس مجلس سپرد . خود به مقام پر اقتدار نخست وزیری منصوب شد.در ژوئیه ی 1973 مجلس شورای ملی پاکستان به ذوالفقار علی بوتو اجازه داد استقلال بنگلادش را به رسمیت بشناسد و در فوریه ی 1974م پاکستان بنگلادش را به عنوان کشوری مستقل به رسمیت شناخت.بلافاصله شیخ مجیب رحمان نخست وزیر بنگلادش از پاکستان دیدار کرد و در کنفرانس سران کشورهای مسلمان در لاهور شرکت جست.بوتو نیز متقابلاً در ژوئیه ی 1974م برای یافتن زمینه های بیشتر همکاری دو کشور از بنگلادش دیدار کرد. تا سال 1975م بوتو به رغم فزونی مسائل و مشکلات واز جمله نا آرامی های قبیله ای در بلوچستان ،اختلافات مرزی با افغانستان و زلزله ی شدیدی در دسامبر 1974 که بیش از 5هزار کشته بر جای گذاشت،موقعیت خود را به عنوان رهبر پاکستان تقویت کرده بود.در مارس 1977(1356شمسی)انتخابات عمومی برگزار شدو «حزب مردم پاکستان »ذوالفقار علی بوتو با اکثریت چشم گیری به پیروزی رسید.با ابن حال احزاب مخالف و در اقلیت مانده ای که زیر نام« اتحاد ملی پاکستان »ائتلاف کرده بودند ، انتخابات مزبور را خدعه آمیز خواندند و سلسله تظاهرات و اعتصاباتی را سازمان دادندکه به درگیری های خشونت آمیزی در سراسر کشور انجامید.ارتش پاکستان که کشور را در آستانه ی جنگ داخلی می دید ، در ژوئیه ی 1977م با ترتیب کودتایی به رهبری ژنرال محمد ضیاء الحق ،بسیاری از چهره های برجسته ی سیاسی (از جمله بوتوی نخست وزیر )را دستگیر و اعلام حکومت نظامی کرد.اندکی بعد ذوالفقار علی بوتو ،نخست وزیر معزول آزاد شد ولی ادامه ی فعالیت های بوتو ،ضیاء الحق را از عواقب زنده ماندن وی نگران ساخت و لذا چندی بعد در سپتامبر 1977م مجدداًوی را به اتهام صدور دستور قتل یکی از مخالفان سیاسی خود طی یک تصادف اتومبیل در سال 1974م ،بازداشت کرد. در مارس 1978م محاکمه و به اعدام محکوم شد و به رغم وساطت و اصرار سران کشورهای دیگر در آوریل 1979(فروردین 1358)اعدام شد.در همین ایام ضیاء الحق قول داد که تا اکتبر 1979 انتخابات عمومی را برگزار خواهد کرد و مقام ریاست جمهوری را پس از طی دوره ی قانونی فضل الهی چودری به یک رئیس جمهور منتخب خواهد داد. با این همه ،پس از پایان این دوره،ژنرال ضیاء الحق شخصاً خود را جانشین وی اعلام کرد.حکومتِ نظامی ضیاءالحق بیش از حکومت های پیشین پاکستان خود را به تقویت روابط با آمریکا ملزم می دانست.فعالیت های سیاسی مخالفان با آن که رسماً ممنوع شده بود،هم چنان ادامه یافت.در مارس 1981م،9حزب سیاسی این کشور که" حزب مردم پاکستان "بوتو نیز از آن جمله بود ائتلافی زیر عنوان "جنبش برای اعاده ی دموکراسی" تشکیل دادند و خواهان بازگشت به حکومت پارلمانی شدند و در نتیجه صدها تن از این مخالفان سیاسی بازداشت و یا در خانه های خود زیر نظر قرار گرفتند."جنبش برای اعاده ی دموکراسی "تحت رهبری "حزب مردم پاکستان" مبارزه ای منفی را با حکومت ژنرال ضیاء آغاز کرد و خواستار بازگشت به دموکراسی پارلمانی بر اساس قانون اساسی سال 1973م بدون هیچ گونه تغییر و تجدید نظری در آن گردید.مبارزه ی مزبور پس از تحمل تلفات زیاد به موفقیت های محدودی دست یافت و در ماه دسامبر همان سال خاتمه یافت و متعاقباً بسیاری از رهبران مخالفان که "بی نظیر بوتو" دختر بوتوی فقید و از فعالان" حزب مردم پاکستان"نیز از آن جمله بود ،زندانی یا تبعید شدند.در آوریل 1986م ،به دنبال اعلام ختم حکومت نظامی و استوار دوباره ی قانون اساسی ،با بازگشت بی نظیر بوتو از تبعید و سفری که وی به سراسر کشور کرد و حمایتی که از جانب هزاران نفر از مخالفان حکومت ژنرال ضیاء کسب نمود ،"موضع جنبش برای اعاده ی دموکراسی" بسیار تقویت شد.در ماه می 1986 م،بی نظیر بوتو و مادرش نصرت بوتو مشترکاً به ریاست حزب مردم پاکستان ،انتخاب شدند.در گیرودار تلاش حکومت پاکستان برای فرونشاندن ناآرامی ها از جمله زدوخوردهای گروه های قومی مثل پتان ها . مهاجرها که به کشته شدن 170نفر در شهر کراچی انجامید و نیز سرکوبی مخالفت های داخلی و در حالی که این کشور فعالانه در صدد بهبود بخشیدن روابط خود با کشورهای همسایه خصوصاًهند بود، در روز 17 اوت 1988(26 مرداد 67)ژنرال ضیاء الحق همراه با عده ی زیادی از مقامات عالی رتبه ی حکومت خود و نیز سفیر آمریکا در پاکستان طی یک سانحه ی هوایی که توطئه و تدارک آن به طور غیر رسمی به هند و شوروی نسبت داده شد،جان باختند. بلافاصله بعد از این حادثه ،غلام اسحاق خان رئیس وقت مجلس سنا ،کفالت رئیس جمهوری کشور را به دست گرفت و بعداً به طور رسمی اعلام گردید که عامل سقوط هواپیمای حامل ضیاءالحق گروهی از افسران جوان خود پاکستان به مباشرت یک کشور خارجی بوده اند.اندکی قبل از آن سید عارف حسینی رهبر شیعیان پاکستان و رهبر نهضت اجرای فقه جعفری در شهر پیشاور به ضرب گلوله ی افراد ناشناس به شهادت رسیده بود.پس از قتل ضیاءالحق در انتخابات 30 نوامبر 1988م غلان اسحاق خان به مدت 5 سال در مقام ریاست جمهوری تثبیت شد.متعاقب آن انتخابات پارلمانی و مجالس ایالتی برگزار شد و حزب مردم اکثریت نسبی آراء را به دست آورد و خانم بی نظیر بوتو در بهمن 1367 ش به عنوان نخست وزیر جدید پاکستان کابینه ی ائتلافی خود را معرفی کرد.خانم بوتو از همان آغاز با موجی از مخالفت ها و توطئه های مخالفان ضیاءالحق روبه رو شد و سرانجام در پی ایراد اتهام از سوی مخالفان در مرداد1369ش مصادف با اوت 1990م غلام اسحاق خان بنابر اختیارات قانونی رئیس جمهوری خود، خانم بوتو را از مقام نخست وزیری عزل و مجلس ملی را منحل نمود. متعاقب برکناری بوتو ،انتخابات برای 217 نماینده ی مجلس شورای ملی و 483 نماینده ی مجلس ایالتی برگزار ودر نتیجه ائتلاف احزاب اسلامی به رهبری نواز شریف که هوادار ضیاءالحق است ،توانست اکثریت آراء را از آن خود سازد و وی را جانشین بی نظیر بوتو نماید. انتخابات اخیر پاکستان از سوی برخی ناظران بین الملل که بر حسن اجرای آن نظارت داشتند ،مورد تردید قرار گرفت و به رغم شکایت بوتو نسبت به تقلبات ، ائتلاف احزاب اسلامی که به آمریکا و عربستان سعودی تمایلات بیشتری نشان می دهد به قدرت دست یافت .
1990: انتخابات ملی برگزار گردید.حزب بی نظیر بوتو بازنده شد.نواز شریف به عنوان نخست وزیر انتخاب گردید.
1993: رئیس جمهور اسحاق خان ، دولت نواز شریف را به دلیل رشوه خواری برکنار کرد. انتخابات برگزار شد. حزب بی نظیر بوتو با فاصله ی کمی برنده شد و بی نظیر بوتو دوباره به نخست وزیری رسید.
1996: رئیس جمهور فاروق لغاری ،بی نظیر بوتو را به اتهام رشوه خواری و آشنا پروری (پارتی بازی ) برکنار کرد.
1997: انتخابات ملی برگزار شد. شریف دوباره به قدرت رسید.
می 1998: پاکستان شش بمب هسته ای منفجر کرد که ژاپن و آمریکا این کار را محکوم و پاکستان را تحریم اقتصادی کردند. این آزمایش های هسته ای سبب ایجاد ترس از مسابقه ی سلاح های هسته ای در جنوب آسیا شد.
اکتبر 1999: ژنرال پرویز مشرف ، دولت نواز شریف را به دلیل رشوه خواریِ وسیع ،تخریب تأسیسات و عدم رعایت قانون اساسی سرنگون کرد.
20 ژوئن 2001: مشرف خود را رئیس جمهور معرفی کرد. بعدها انتخابات را منتفی دانست.آتال بیهاری واجپایی نخست وزیر هند و پرویز مشرف بر سر مسئله ی کشمیر مذاکره نمودند.
17 سپتامبر 2001: بعد از حمله ی تروریستی به ایالت متحده، پاکستان مرز خود را با افغانستان بست تا از فرار طالبان و ورود مهاجران بیش تر به این کشور جلوگیری کند.
19 سپتامبر 2001: مشرف پشتیبانی کامل پاکستان را از ائتلاف ضد تروریستی به رهبری آمریکا اعلام کرد و به نظامیان آمریکا اجازه داد از خاک پاکستان استفاده کنند.
نوامبر 2001: ایالات متحده اغلب تحریم ها علیه پاکستان را لغو کردو بدهی های آن کشور را که معادل میلیاردها دلار بود ، بخشید.
دسامبر 2001: تروریست های کشمیری ساختمان پارلمان هند را با بمب منفجر کردند و پاکستان به حمایت از آن ها متهم شد.
12 ژانویه ی 2002: مشرف در نطقی تلویزیونی افراط گرایان اسلامی و تمام انواع تروریسم را محکوم کرد.
اوایل 2002: عناصر ضد آمریکایی در پاکستان به اقدامات تروریستی علیه اهداف آمریکایی، آدم ربایی و قتل یک خبر نگار آمریکایی و بمب گذاری در کلیسایی واقع در اسلام آباد دست زدند.
حضور تشیع درپاکستان که درگذشته بخشی ازشبه قاره ی هند بوده به قرون نخستین اسلامی باز می گردد. در واقع نخستین جرقه های تشیع در دوران کوتاه خلافت امیرالمؤمنینن علی بن ابی طالب علیه السلام و لشکرکشی های محدود مرزی کارگزار وی در سیستان به مرزهای هند به ویژه سند مشاهده شد. سپس به مهاجرت سادات و برخی قیام گران علوی چون زیدی ها، ورود داعیان اسماعیلیه و سرانجام تشکیل حکومت اسماعیلیه در مولتان در قرن چهارم آن را گسترش داد. در قرون بعد با همه ی فراز و فرود تاریخی که داشت وتعصّبات موجود و سرکوب برخی سلسله های حکومت گر چون غزنویان (به ویژه سلطان محمود غزنوی ) تشیع به حیات خود ادامه داد. این مذهب با ورود عالمان شیعه به این منطقه با گرایش های مختلف فقهی ،حدیثی ،کلامی و عرفانی در قرون بعدی گسترش یافت و پیروان آن در قرن های هشتم و نهم هجری مجدداً تحت عنوان سادات ،قطب شاهان و جز آن ها در برخی از نواحی جنوب هند به حکومت رسیدند و همواره در دربار سایر سلسله ها نیز کم و بیش حضور داشتند.
شمارشیعیان پاکستان به طور دقیق معین نیست وآمارهای موجود میان 15 تا25 درصد از جمعیت پاکستان را شیعه می داند. منابع غربی درصد شیعیان پاکستان را در سال 1980 میلادی 14.5 درصد دانسته اند. نکته ی مهم آن است که بسیاری از شیعیان که در شهرهای مختلف پراکنده اند مذهب خویش را برای حفظ جان خود پنهان می دارند ،به همین دلیل آمارگیری دقیق از این امر دشوار است.شیعیان پس از استقلال این کشور در سال 1947 در مناطق قبائلی و بلوچستان استقرار یافته و در مجموع در سراسر کشور پراکنده شدند.در یک نگاه کلی می توان بیشترین حجم شیعیان را در پنجاب که مهم ترین صوبه (استان )پاکستان به شمار می رود دانست. پس ازآن سند، مناطق شمالی، مناطق قبائلی، کشمیرسرحد و بلوچستان قرار دارند.شهرهای مهم که شیعیان درآن سکونت دارند؛ کراچی، لاهور، ملتان، راولپندی، اسلام آباد ، جنگ، سیالکوت، حیدرآباد، خیرپور، پیشاور،پاراچنار کوهات، اسکردو وکویته می باشند.به طورکلی مناطق ومحلات عمده ی شیعه نشین در مراکز ایالت ها وبرخی شهرستانهای مهم پاکستان از این قرار است:
1-در شهر کویته مرکز ایالت بلوچستان ،خیابان علمدار وشهرک برروی وکرانی تقریبا به شیعیان اختصاص دارد و در جنوب این ایالت ، شهرستان جعفرآباد بیشترین شمار شیعیان را در خود جای داده است. کویته، ازجمله شهرهایی است که شیعیان بسیار دارد و اکثریت شیعیان آن را شیعیان هزاره ای تشکیل می دهند. هزاره ای ها با زبان فارسی صحبت می کنند و آداب و رسوم متفاوتی نسبت به سایر اقوام دارند ، نسبت به حجاب زنان حساسیت فوق العاده ای دارند و مراسم محرم وصفر را بسیار پر شور انجام می دهند.
2-شهر کراچی مرکز ایالت سند دارای محله هایی است که اختصاص به شیعیان دارد. از جمله ی آن ها می توان به سادات کالونی، محله انچولی، رضویه سوسایتی:فاز اول ودوم، جعفر طیار سوسایتی، محمدی دیره، سولجربازار، عباس تاون، پهلوان گوت، حسین گوت، فیصل کالونی، ناظم آباد وغیره اشاره نمود که شیعیان دوازده امامی دارای زبان های مختلف اردو، بلتی، فارسی ، پشتو و گچراتی در آن ها زندگی می کنند. یکی از شهرستان های معروف ایالت سند حیدرآباد است که شمار فراوانی شیعه در آن زندگی می کنند. معروف ترین محله های شیعه نشین در آن شهر عبارت است از:لطیف آباد(4،5،8،9،10،11،12)حسین آباد و محله ی امام باره. دسته ای ازشیعیان امامی به نام خوجه ها درکراچی زندگی می کنندو انسجام درونی وقومی خود را حفظ کرده اند. محلات دیگر این شهر با مهاجرت شیعیان دیگر نقاط هند پس از استقلال پاکستان شیعه نشین شدند مانند ناظم آباد، لیقات آباد ، حیدرآبادو.
3-در شهر لاهور مرکز ایالت پنجاب ،حدود یک میلیون از شش میلیون جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند و شیعیان در محله های موچی گیت، امامیه ی کالونی، جعفریه، کالونی، کرین، تاون، غازی آباد،م اول تاون و جوهر حضور دارند. یکی از شهرهای مهم این ایالت، مولتان می باشد که از جمعیت 1182000 نفری آن حدود 20 درصد راشیعیان امامیه به خود اختصاص می دهند .در شهر راولپندی 10درصد ودر اسلام آباد 7 درصد شیعه هستند. شیعیان راولپندی در محله های شاه چن چراغ، محله ی قدیمی امام بارگاه ، سیتلایت تاون، مغول آباد و دوک سیران و سایر نقاط حضور دارند. در اسلام آباد، شیعیان در منطقه G-6-2 که شیعه نشین است،سکونت دارند. همینطور کراچی کمپنی-محله ای در اسلام آباد- شیعه نشین است. در شهر جنگ به خصوص در چیپنیونت وراجو سادات شیعیان در اکثریت می باشند. موسسات شیعی این شهرعبارتند از: اداره حفظ حقوق ،کنفرانس سراسری شیعیان پاکستان، وفاق علمای شیعه پاکستان، انجمن رضاکاران حسینی، حمایت اهل البیت، معین الصلوة، معین الاموات، موسسه فرهنگی امامیه ی مشن و معارف اسلام.1-سر حد: دراین ایالت نیز شیعیان حضور اندکی دارندگرچه درخود شهر پیشاورمقدار شیعیان چندان چشمگیر نیست ولی در مناطق دیگر آن مانند پاراچنار وکوهات وهنگو شیعیان حضور نسبتا وسیعی دارند. درایالت سر حدبه ویژه مرکز آن شهر پیشاور،اقلیت شیعه در محله های گنج آسیا،مروی ها،خداداد(بازار قصه خوانی)،محمدداد،مسگری گدام،پیشاور صدر وحیات آباد زندگی می کنند.2- پاراچنار،در مناطق قبائلی،مرکز اصلی شیعیان به شمار می رود. بیش از نیمی از جمعیت پاراچنار شیعه هستند. شهرک هنگو درایالت سرحد شیعیان اکثریت دارند.این شهرک زادگاه رهبر سلبق شیعیان پاکستان شهید عارف حسین حسینی (شهادت در 5 اوت 1988) می باشد. این شهر تابه امروز همچنان صحنه اقدامات زشت مخالفان برای ترور وقتل عام شیعیان است،به طوری که رویدادهای اخیر این شهر را صحنه جنگ کرده است.3 -درمناطق شمالی که منتهی الیه شمال شرقی پاکستان است شهرستان اسکردو دارای اکثریت قاطع شیعه می باشند وجالب آن که شهرستان دیگر این ناحیه به نام گانگچه دارای 87 درصد نوربخشیه واندکی اهل سنت است.درگذشته نوربخشیه ازفرقه های صوفی شیعه بودند.اما درسالهای اخیر به دلیل فعالیت گسترده وهابیت که باتحریف تاریخ ومنابع فکری آنان همراه بوده است شماری از نوربخشیه درشمال شرق پاکستان وهابی وشماری صوفی شده وگروهی به امامیه گرویدند.عالمان وهابی باتصرف درمنابع نوربخشیه وتحریف آنها به نفع مذهب خود وتجدید چاپ آنها توانسته اند عقائد جمعی ازنور بخشیه رابه سمت وهابیت متمایل سازند واین افراد درحالیکه ادعای نوربخشیه بودن رادارند وهابی گردیده اند!

حوزه های علمیه شیعیان پاکستان ریشه در مرکز کهن وعلمی لکنهودرکشورکنونی هندوستان دارد وشیعیان شبه قاره (برصغیر)قبل از سال 1947که درسرزمین وکشور واحد به نام بهارات (هند)به سر می بردند.درحوزه علمیه لکنهو جهت تحصیل علوم دینی وحل مشکلات اسلامی خویش مراجعه می نمودند وعالمان ومدرسان بزرگ شیعی درآنجاتمرکز داشتند.طبیعی است که مدرسان ومدارس علمیه سایر نقاط هند تابع آن به شمار می رفتند.
از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وهم زمان با تحولی که از آغاز دهه 50 شمسی درقم پدید آمد،شماری از طلاب هندی وپاکستانی نیزوارد قم شدند.درمرحله دوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی درایران در سال 57(1979) شیعیان پاکستان رانیز متوجه این مرکز علمی بابرکت کرد.فارغ التحصیلان پاکستانی حوزه علمیه قم پس از مراجعت به پاکستان به تلاش های سیاسی وخدمات فرهنگی وعام المنفعه چون ساختن دارالایتام ودرمانگاه وتاسیس سازمانهای سیاسی وفرهنگی توجه نشان داده اند ودر مسائل سیاسی نیز علاقه ی فراوان داشتند.یکی از اقدامات مهم آنان تاسیس حوزه های علمیه به سبک نجف وقم با مواد درسی مشابه وهمچنین تاسیس حوزه های علمیه خواهران در استان های مختلف بود.
پس از انقلاب واز زمانی که برخی از دولت های عربی به نیابت از آمریکا براثر جهالت وحماقت کار نفاق افکنی میان مسلمانان را دنبال کردند تا مانع از اتحاد ویک پارچگی مسلمانان شوند،این گروه با نام سپاه صحابه واسامی دیگر به ترور شخصیت های بر جسته فرهنگی وحقوقی پرداختند.از جمله رهبر برجسته شیعیان این کشور عارف حسین الحسینی را به شهادت رساندند. هم چنین بارها درایام عاشورا با منفجر کردن مساجد وحسینیه های شیعه به کشتار وحشیانه آنان دست زدند.
قدیمی ترین سازمان وتشکیلات شیعی در پاکستان "شیعی کنفرانس" است که به قصد متحد کردن شیعیان سراسر هند ودفاع از حقوق اجتماعی آنان در شهر لکنهو تاسیس شد وفعالیتهای این سازمان به تدریج به پنجاب توسعه یافت وتشکیلاتی تحت عنوان "پنجاب شیعی کنفرانس" به رهبری افرادی همچون راجا غضنفر خان "اولین سفیر پاکستان در ایران" شکل گرفت.اندکی بعد "کنفرانس شیعیان سراسر پاکستان" در 1945 (1324) تاسیس شد. " اداره تحفظ حقوق شیعه" دومین تشکیلات عمده شیعی پاکستان بود که درلاهور تاسیس شد. "شیعه مطالبات کمیتی" یا کمیته درخواستهای شیعیان توسط سید محمد دهلوی در 1960 (1339) تاسیس شد."حزب سیاسی شیعه" در بحبوحه ی کشمکش های سیاسی شیعیان با دولت وقت پاکستان وحکومت ژنرال ایوب خان،برسر استیفای حقوق شیعیان در 13 اکتبر 1969 (21مهر 1348) تاسیس گردید.مهم ترین انگیزه های تاسیس این گروه ها تقاضای صدور مجوز تدریس کتب درسی خاص شیعی در سطوح مختلف آموزشی برای دانش آموزان ودانش جویان شیعه وتفکیک موقوفات شیعه از موقوفات اهل تسنن واداره آن توسط خود شیعیان وآزادی شیعیان در برگزاری مراسم عزاداری محرم بود.شیعیان تا پیش از سال 1980 به صورت حزبی فعالیت مستقل سیاسی نداشتند هرچند برخی از شیعیان درسیاست حضور داشتند .ازآن جمله قائد اعظم پاکستان محمد علی جناح رئیس جمهور ،ولیاقت علی خان نخست وزیر واسکندر خان رئیس جمهور پاکستان از1955 تا 1958 بودند.درسال 1979 شیعیان حزب "نهضت اجرای فقه جعفری" را درشهر بکهر تاسیس کردند. علامه مفتی جعفر حسین روحانی ریاست این حزب را به عهده گرفت واولین حرکت سیاسی خود را در ژوئیه 1980 با راه اندازی راه پیمایی بزرگ در اسلام آباد آشکار کرد.پس ازاو شهید عارف حسین حسینی درسال 1984 رهبری این تشکل رادراختیار گرفت وآن رابه صورت یک حزب رسمی در آورد.عارف درسال 1988 درپیشاور به شهادت رسید و علامه سید ساجد علی نقوی جایگزین وی شد که تاکنون رهبری شیعیان را در دست دارد.فعالیت این تشکل مانند بسیاری دیگر پس از واقعه 11 سپتامبر محدود گردید.
نماد تشیع درشبه قاره وازجمله پاکستان،مراسم عاشورای حسینی است . به طوری که هیچ نقطه ای ازنقاط شیعه نشین درسراسر شبه قاره نیست که درایام عاشورا مراسم برگزار نشود.این مراسم آداب مخصوص به خود رادارد واین آداب درمناطق یاد شده به مراتب بیش از آنی است که درایران یا حتی در عراق وجود دارد. برگزاری مراسم عاشورا درطول قرنها سبب شده تا بسیاری ازمسلمانان غیر شیعه نیز نسبت به آن علاقه مند شده ، مجالس مستقل برگزارنمایندویا درمجالس شیعیان شرکت نمایند. به عبارت دیگرتمام شیعیان پاکستان باشور وشدت بیش از حد درمراسم عزاداری محرم حضور می یابند. دراین مراسم پاکستانی ها شبیه کوچکی از مقبره امام حسین (ع) درکربلا را پیشاپیش عزاداران حمل می کنند ودرهند به این شبیه تعزیه ،درنقاط دیگر ضریح یا نقل می گویند.علاوه براین، سینه زنی و زنجیرزنی نیز در مراسم عزاداری محرم در پاکستان معمول است.
 

پي نوشت ها :
 

1 . سرزمین ومردم پاکستان،هربرت فلد من،ص 9
2 . پاکستان درجستجوی هویت مفقود،ص 3
3 . پاکستان درجستجوی هویت مفقود،ص 4
4 . همان،ص21
5 . همان،ص24
6 . همان،ص25
7 . همان،ص31
8 . همان،ص33
9 . همان،ص34
10 . همان،ص41
11 . همان،ص42
12 . همان،ص43
13 . سرزمین ومردم پاکستان،روبرت لانگ،ص235
14 . پاکستان،ویلیام گوردین،ص130
15 . اطلس شیعه،ص606
16 . همان،ص607
17 . همان،ص607
18 . همان،610
19 . همان،611
20 . همان،611
21 . همان،612
 

منابع:
1 . رسول جعفریان،اطلس شیعه،انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح،چاپ اول1387
2 . محمد علی هادی،پاکستان درجستجوی هویت مفقود،موسسه نور،چاپ دوم 1363
3 . روبرت لانگ،سرزمین ومردم پاکستان،مترجم:داوودحاتمی،انتشارات علمی وفرهنگی،چاپ اول1372
4 . هربرت فلدمن،سرزمین ومردم پاکستان،مترجم:عبدالحسین شریفیان،بنگاه ترجمه ونشرکتاب،تهران1350
5 . ویلیام گوردین،پاکستان،مترجم:فاطمه شاداب،انتشارات ققنوس،چاپ اول 1383